بسم الله الرحمن الرحیم

جلسات مباحثه توحید صدوق قده-سال ۱۴۰۴

جلسه بعدفهرست جلسات توحید صدوق قده--فهرست همه بحث‌هاجلسه قبل

















جلسه بعدفهرست جلسات توحید صدوق قده--فهرست همه بحث‌هاجلسه قبل







****************
ارسال شده توسط:
سید حسین
Wednesday - 15/10/2025 - 19:50

بررسی عبارت"وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَاحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ"

یک موقع هست سه خبر بدون ارتباط با هم بر موضوع بار می شود مثل زید خطیب قمی جوان است و یک وقت هست رابطه خبر ها با هم طولی است یعنی مثلا می گوییم زید خطیب خوش سخن است که در اینجا خوش سخنی صفت است یعنی در حالت اول از لحاظ نحوی سه خبر داریم ولی در حالت دوم یک خبر است و دومی وصف آن می باشد حالا در مقام عبارت می تواند هر دوی این صورت ها را در بر بگیرد و به تبع صورت هایی که یکی وصف و دو تا خبر باشد و ... چرا که درجای خود ثابت کردیم که استعمال لفظ در بیش از یک معنی نیز صحیح است.

اشکال: اینجا استعمال لفظ در بیش از یک معنی لازم نمی آید.

جواب استاد: خیر اینطور نیست در مقام نیز چنین است (علت چیزی است که به ذهن حقیر رسید و از کلمات استاد نیست) چرا که در صورت اول واحد مطلق بر خداوند متعال تطبیق داده شده و در صورت دوم مقید به صفت احد و صمد شده است یعنی واحدی که احد و صمد می باشد.

اشکال: بین مطلق که لا به شرط است و به شرط شی، امکان تصور قدر جامع وجود دارد و از قبیل متباینین نیستند که استعمال لفظ در اکثر از معنی پیش بیاید و بر اساس پذیرش این مبنا بخواهیم در مقام استفاده این دو معنی از لفظ را قبول کنیم.

سوال مطرح شده توسط استاد برای جلسه بعد:

فایده این دو نحوه نگاه در مقام بر این جمله چیست؟

  1. بحث تشبیه: بر اساس این نگاه دوم که عبارت های بعدی را وصف در نظر بگیریم مشخص می شود که در استعمال اسماء و اوصاف درباره خداوند متعال باید دقت به خرج داد تا کار به وادی تشبیه کشیده نشود چرا که حتی اسمائی مثل واحد نیز هنگامی که بر خداوند متعال قرار است صدق کند حقیقتا به نحو مطلق اراده نشده است و معنای دقیقی از آن صادق بر خداوند است مثل همان حدیث حضرت امیر سلام الله علیه در جواب اعرابی که چند معنای واحد را از خداوند متعال تنزیه کردند و یک معنا را صادق دانستند. در مقام نیز در نگاه دقی، مطلق واحد بر خدا تطبیق داده نمی شود بلکه واحدی که احد و صمد است منطبق است.
  2. رابطه طولیت بین اسماء ذات: به نظر می شود بر اساس این نگاه دوم رابطه طولیه ای بین اسماء الهی در مقام اسماء ذات نیز تصور کرد(چنان چه برخی هم فرموده اند) یعنی وقتی می خواهیم اسمی را بر ذات حمل کنیم(البته با همان نگاه دقی که ذات غیر اسماء است) یک اسم است که مستقیم بر ذات حمل می شود و بقیه موصوف و حمل بر آن اسم هستند همراه با رابطه طولیه در میان خودشان که به نظر این نگاه موافق روایت اول باب حدوث اسماء کافی شریف نیز می باشد چرا که در آنجا هم چنین رابطه طولیه ای در نحوه حدوث اسماء ذکر شده است:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ- تَبَارَكَ وَ تَعَالى‏- خَلَقَ اسْماً بِالْحُرُوفِ غَيْرَ مُتَصَوَّتٍ، وَ بِاللَّفْظِ غَيْرَ مُنْطَقٍ، وَ بِالشَّخْصِ غَيْرَ مُجَسَّدٍ، وَ بِالتَّشْبِيهِ غَيْرَ مَوْصُوفٍ، وَ بِاللَّوْنِ غَيْرَ مَصْبُوغٍ، مَنْفِيٌّ عَنْهُ الْأَقْطَارُ، مُبَعَّدٌ عَنْهُ الْحُدُودُ، مَحْجُوبٌ‏ عَنْهُ حِسُّ كُلِّ مُتَوَهِّمٍ، مُسْتَتِرٌ غَيْرُ مَسْتُورٍ.

فَجَعَلَهُ كَلِمَةً تَامَّةً عَلى‏ أَرْبَعَةِ أَجْزَاءٍ مَعاً، لَيْسَ مِنْهَا وَاحِدٌ قَبْلَ الْآخَرِ، فَأَظْهَرَ مِنْهَا ثَلَاثَةَ أَسْمَاءٍ؛ لِفَاقَةِ الْخَلْقِ إِلَيْهَا، وَ حَجَبَ مِنْهَا وَاحِداً، وَ هُوَ الِاسْمُ الْمَكْنُونُ‏  فَهذِهِ‏ الْأَسْمَاءُ الَّتِي ظَهَرَتْ فَالظَّاهِرُ هُوَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالى‏، وَ سَخَّرَ سُبْحَانَهُ لِكُلِّ اسْمٍ مِنْ هذِهِ الْأَسْمَاءِ أَرْبَعَةَ أَرْكَانٍ، فَذلِكَ اثْنَا عَشَرَ رُكْناً، ثُمَّ خَلَقَ لِكُلِّ رُكْنٍ مِنْهَا ثَلَاثِينَ اسْماً فِعْلًا مَنْسُوباً إِلَيْهَا